روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

زلال کلام تو....

 

 

زلال کلام تو.... 

 

مارا طراوت نام تو زنده کرد

            یک جُرعه باده ز جام تو زنده کرد

در این تلاطم طوفان فتنه ها

                   ما را زلال کلام تو زنده کرد

کف های روی موج

  

 

کف های روی موج....! 

 

نکته اول:    چه تمثیل قشنگی دارد قرآن کریم...! سوره مبارکه رعد ، آیه 17 : مثل باطل در برابر حق ، مثل کف روی آب است. موج های خروشان آب را دیده ای که چگونه در بستر رود ، سرازیر می شود و همه چیز را با خود می برد؟! در تلاطم این آب ، کف فراوانی ایجاد می شود که روی آب را می پوشاند (..فاحتمل السیل زبداً رابیاً ) . هیچ چیز بجز سفیدی بی محتوای کف ، پیدا نیست. امّا آنگاه که آب از تلاطم بایستد ، کف ها فرو می نشیند و آنچه باقی می ماند آب است (... فاما الزبد فیذهب جفاءً) ، آبی زلال و گوارا که نافع است برای مردم ( و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض...) ...!  

 

روزها و هفته هایی که بر ملت ما گذشت ، عرصه ترکتازی برخی سردمداران جبهه باطل بود تا با گل آلود کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور ، مطامع پوچ و دنیایی خویش را طلب کنند. امّا با عنایات حضرت حق و توجهات صاحب اصلی این آب و خاک ، نه تنها به مطامع خویش دست نیافتند ، بلکه سیلی محکمی از حضور آگاهانه و هوشیارانه ملت خوردند. ملتی که هرگز شرف و عزّت خویش را به هوس های پوچ زیاده خواهان و فرصت طلبان نخواهد فروخت: 

 

شکر خدا ، کام همه قند شد     

          دولت حق ، باز ظفرمند شد

کوری چشمان عدو ، رهبرم

         بهر حضور همه خُرسند شد 

 

نکته دوم:     تبریک مضاعف.....!! 

 

 

روزی که به عرش بانگ لولاک زدند

                            تقدیر به آفرینش خاک زدند

جز فاطمه سرّ دیگری فاش نشد

                        زان نام ، صفیر خلق افلاک زدند

روز امتحان

 

 

روز امتحان....! 

 

بالاخره روز مهم انتخاب هم فرا رسید. انتخابی بزرگ برای یک ملت بزرگ ، که بارها فهم و شعور انقلابی خود را به اثبات رسانده است. و این عرصه ، آزمونی بزرگ است تا ملت با انتخاب خویش ، اصلح را بر گزیند و مقدرات آینده خویش را به دست او بسپارد و یقیناً چنین آزمونی بدون توجه و عنایات ویژه حضرت حق و حجت خداوند ، حضرت ولی عصر (عج) ، به نتیجه مطلوب نخواهد انجامید. و این سنت خداوند است که هر گونه تغییر و اصلاحی را در سرنوشت یک ملت ، به اراده و خواست خودشان در اصلاح خویشتن منوط ساخته است که:

إنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ        سوره رعد ، آیه 11 

 

یادمان باشد که فردا نزد حق            

          جملگی هستیم مسئول سَبَق

   رأی ما تیری علیه باطل است                 

      گر خطا باشد برادر ، زائل است

    کاش مولامان میانداری کند                     

       جبهه حق را خودش یاری کند

                تا شود حق ، فاتح این انتخاب      

                            بر کَنَد از چهره باطل ، نقاب

شکوه خدمت

شکوه خدمت ... 

 

چند روزگشته با تعدادی از دوستان بسیجی ، توفیق حضور در یکی از محرومترین و در عین حال زیباترین مناطق کوهستانی و صعب العبور کشور، یعنی پشت کوه شهرستان فریدونشهر واقع در غرب استان اصفهان را یافتیم. برنامه ای که تحت عنوان طرح هجرت و با هدف خدمت رسانی به محرومین در زمینه های مرتبط با سلامت هر چند ماه یکبار  از سوی بسیج دانشجویی اجرا می گردد. ارمغان این سفر چند روزه نکات درخور اهمیتی است که حیفم آمد در اینجا به آن اشاره نکنم:

1-      به رغم آنچه تصور می کردم ، کار عمران و آباد سازی منطقه بویژه در چهار ، پنج سال اخیر شتاب بسیار قابل توجهی به خود گرفته است. ده ها روستا و آبادی کوچک و بزرگ که اغلب آنها جمعیت کمتر از 500 نفر را در خود جای داده اند در منطقه ای وسیع ، اما بسیار کوهستانی و صعب العبور و ارتفاعی بالاتر از 2500 متر ، اکنون از نعمت آب و برق و تلفن و جاده بهره مند شده اند. پوشش صدا و سیما تقریباً در کل منطقه وجود دارد و حتی شبکه تلفن همراه نیز در اغلب روستاهای منطقه  ، پوشش مناسب دارد.

2-      طبیعت بسیار زیبا و بدیع و چشم نواز منطقه ، چشم هر بیننده ای را مسحور خود می سازد و اولین سؤالی که به ذهن می آید اینست که چرا چنین جاذبه های طبیعی بکر و زیبایی آنچنان که باید و شاید به مردم معرفی نشده و همچنان ناشناخته مانده است؟! و اینکه معرفی اینگونه مناطق و توسعه عمرانی آن تا چه میزان می تواند به رونق صنعت گردشگری و از همه مهمتر آبادی منطقه و خارج کردن آن از محرومیت مؤثر باشد؟!

3-      وجود منابع آبی فراوان ، از جمله چشمه ها ، رودخانه ها و آبشارهای چشم نواز در کل منطقه ، علی رغم خشکسالی های دو سال گذشته حکایت از امکان بهره مندی بهینه از این منابع خدادادی با توسعه تأسیسات ذخیره سازی و انتقال آب به مناطق کم آب فلات مرکزی ایران دارد. بسیار جای تأسف دارد در حالی که زاینده رود ، این حیاتی ترین شاهرگ مرکزی ایران مبهوت برهوت خشکی و بی آبی است ، میلیون ها متر مکعب آب ، همه روزه از کوهستان های پربرف غرب استان اصفهان ، راهی کارون می گردد تا در نهایت به خلیج فارس بپیوندد!!

4-      گفتگو و صحبت با اهالی منطقه ، حتی افراد سالخورده و بی سواد ، نشان از عمق فهم و بینش سیاسی و نیز دلبستگی و پایبندی آنها به نظام جمهوری اسلامی داشت.  با اینکه تنها پوسترهای تبلیغاتی جناب آقای کرّوبی بود که همه جا حتی تنه درختان جنگل های بلوط منطقه را  هم فرش کرده بود ، اما شواهد حاکی از آن بود که برخلاف انتظار و فارغ از تعصبات قومیتی و محلّی ، این رئیس دولت نهم است که همچنان محبوب مردم مستضعف و محروم منطقه است. هنوز سخنان ساده و در عین حال پر مغز آن پیرزن سالخورده در روستای بهرام آباد پشتکوه که خود ، مادر شهید بود و به لهجه زیبای لُری سخن می گفت را در ذهن دارم که چگونه با شور و شوق زائد الوصفی از خدمات دولت احمدی نژاد می گفت و از سهام عدالت و از اینکه چقدر به او علاقمند است و اینکه او مردی است از جنس همین مردم و ...

ضمن نمایش چند تصویر از این برنامه موفق ، سخن را با دو بیت شعر ، تقدیم به جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد به پایان می برم:

ای کوه ، تو را دوباره باور کردیم                

  دل را ز سبوی عشق تو تَر کردیم

دیشب که شکوه دیگرت را دیدیم            

     پیمان وفای خود مکرّر کردیم 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افق های مه آلود

  

افق های مه آلود... 

 

این روز ها آسمان شهرم ، پاکی و طراوت گذشته را ندارد. گرد و غبار شک و تردید ، همه جا را فرا گرفته و  هر سوی را که می نگری در هاله ای از مه ، صورتی از ابهام به خود گرفته است. بی اختیار به یاد این فراز از کلام امیر مؤمنان علی (ع) می افتم ؛ آنجا که در برابر اصرار مردم نمایان نامرد به وجود مبارکشان مبنی بر پذیرش خلافت ، در توصیف فضای ناسالم آن دوران به زیبایی می فرمایند:

.... انّ الأفاق قد أغامت والمحجّة قد تنکّرت...

همانا افق های آسمان ، مه آلود گشته و  شاهراه روشن هدایت به تیرگی گراییده است....[1] 

و البته این سخن (نعوذ بالله) نه به معنای سردرگمی باب هدایت امّت و حجّت خداوند بر زمین و عدم تشخیص حق توسط آن وجود مقدس بود ، بلکه توصیف زیبا و روشنی است از حقیقت جامعه آن روزگار ، که به نیرنگ اهل نفاق و خدعه ، پریشانی و اختلاط حق و باطل را موجب شده بود.

مگر نه اینست که فلسفه بعثت انبیاء الهی و همه ادیان آسمانی ، ارائه سیمای روشنی است از جبهه حق و جبهه باطل (... قد تبیّن الرّشد من الغی..)[2]  تا بندگان خدا راه را از چاه بشناسند و در سایه ایمان به خدا و اولیای او ، سر به بیراهه نسپرند؟!! 

اما هزاران سال است که اهل نفاق ، همه تلاششان اینست تا با اختلاط حق و باطل ، فضا را در برابر چشمان جویندگان حق ، غبار آلود و تیره و تار سازند ، شاید بدینوسیله متاع باطل خویش را در لباس حق نمایی که خود تنیده اند به حراج خلق ساده اندیش و مبهوت بگذارند...

و این بزرگترین مؤاخذه هستی است در برابر حقیقت مطلق ؛ آنجا که خود در کلام نورانیش می فرماید:

.... لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ [3] 

 

اکنون که افق های پیرامون ما را نیز گرد و غبار برخاسته از ارّابه های نیرنگ و ریا فرا گرفته است ، تنها تمسّک به عروة الوثقای الهی است که ما را از ظلمات انحراف و پریشانی به روشنی هدایت و رستگاری رهنمون خواهد شد و ولایتش را ضامن سلامت ما خواهد ساخت.[4]

پس زنهار... زنهار که اسیر غفلت گردیم و دمی از دامان ولایتش دست کشیم .

نیک و درست بنگریم ، نور ولایت حق را در کلام و گفتار ولی ّ امرمان می یابیم که به حکم الهی ولایتش بر ما واجب است و طوق اطاعتش بر گردنمان ، شرط اطاعت حق.[5] پس بیایید با چشمه سار همیشه جاری ولایت ، گرد و غبار نفاق آلود پیرامونمان را فرو بنشانیم ، شاید با تماشای افق های دور دست ، به انتخابی درست دست یابیم. ان شاء الله  

    

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود  

               از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود       

                 زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم     

                 یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست     

         کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم     

              جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت[6]



[1] - نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 92

[2] - بقره ، 256

[3] - آل عمران ، 71

[4] - بقره - 256

[5] - نساء ، آیات: 59 و 83 ؛ نیز رجوع شود به روایات فراوانی از جمله: روایت مقبوله عمر ابن حنظله از امام صادق (ع) ، وسائل الشیعه، ج 18، ص 98

[6] - دیوان حافظ