روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

فطر یعنی...

 

فطر یعنی ...  

 

فطر یعنی فکر فارغ از گناه

                 فهم فخر بندگی نزد اله 

 

 

فطر یعنی طیّب و طاهر شدن

                طیب طوق توبه از هر اشتباه 

 

فطر یعنی راستی یعنی رجا

                              آرزوی رؤیت رخسار ماه

تا کاروان حسین

 

            

داستان کوتاه         

                     تقدیم به ملت مظلوم و ستم کشیده فلسطین   

  

  

تا کاروان حسین...   

 

 

... صدای آرام و مطمئن برادر یاسر را از پشت پنجره می شنید. مثل این که دوباره بچه ها سرگرم تدارک برنامه تازه بودند. همگی آن قدر محو صحبت های برادر یاسر بودند، که اگر کسی نمی دانست، نمی توانست حدس بزند، چند نفر درون آن دخمه تاریک حضور دارند.  


    بالاخره برادر یاسر متوجه حضورش شد. از داخل اتاق، او را صدا کرد. بعد هم یکی از برادرها در اتاقش را برایش گشود، تا حسین هم به جمع آن ها بپیوندد. حسین اما، نسبت به بچه ها احساس غریبی می کرد. فکر می کرد دنیای او با دنیای بچه های استشهادی، زمین تا آسمان تفاوت دارد. نمی توانست خودش را قانع کند و نگاه مثبتی به کار بچه ها داشته باشد. 

 


    بارها به خاطر این طرز تفکر، خودش را سرزنش کرده بود. از هفته پیش که خبر شهادت یونس یکی از دوستان نزدیکش را در عملیات استشهادی شنیده بود، بیشتر از قبل از خودش احساس تنفر می کرد. حالاهم شاید اگر دعوت نامه سرپرست گروه به دستش نرسیده بود و ندایی از درونش او را به رفتن نمی خواند، پا به جلسه نمی گذاشت.  

 

ادامه داستان را از اینجا بخوانید. 

دو بال برای پرواز

 

 

دو بال برای پرواز...! 

 

برخی نکات تفسیری آیات 113-111 سوره مبارکه بقره  

 

اهل کتاب ، خاصه یهود ، به دلیل تعصبات نژادی و انحصار طلبی که در ذات خود داشتند ، بهشت و دیگر نعمت های الهی را از آن خود دانسته و دیگران را از آن محروم می دانستند ( و قالوا لن یدخل الجنّة الّا من کان هوداً أو نصاری)[1]

 

 آنها حتی در برخورد با مسلمانان و حتی شخص شخیص رسول گرامی اسلام (ره) ، جسارت و گستاخی را از حد گذرانده و هدایت الهی را مختص خود دانسته و مسلمین را به پذیرش دین سرشار از اوهام و خرافات خویش فرا می خواندند شاید به خیال خویش ، هدایت یابند (کونوا هوداً أو نصاری تهتدوا)[2] .  

 

قرآن کریم ، به روشنی این هشدار را به مسلمانان داده است که رضایت یهود و نصاری را هرگز به دست نخواهید آورد مگر با تبعیت از آنها (و لن ترضی عنک الیهود و النصاری حتی تتبع ملتهم)[3] .  

البته به تعبیر قرآن کریم ، اینگونه افکار و تعصبات جاهلی و انحصارگرانه اهل کتاب ، همه زاییده اوهام و آرزوهای دست نیافتنی و باطل آنان بود (تلک امانیّهم)[4] ، اما خواست الهی چیز دیگری است ( لیس بأمانیکم و لا أمانیّ اهل الکتاب)[5].  

البته از متن این آیات مشخص است که علما و احبار یهود در القای این اوهام به عوام اکثریت یهود ، نقش اساسی داشتند (و هم یتلون الکتاب)[6] و این اهمیت و جایگاه علما و بزرگان هر قوم را در هدایت یا شقاوت آنها نشان می دهد. 

 

نکته ای که بیش از همه در این آیات کریمه توجه انسان را به خود جلب می کند ، تذکر این نکته است که تظاهر به دین و ادعای بهشتی بودن نقشی در سعادت انسان و نیل به پاداش الهی ندارد ، بلکه وجود توأمان دو بال «ایمان» و « عمل صالح» است که می تواند به انسان قدرت پرواز در ملکوت رضای الهی و وصول به قله های رفیع قرب پروردگار را عطا نماید. ایمان که در این آیات شریفه از آن به «اسلام وجه»[7] تعبیر شده است همان حسن فاعلی است که «نیت» یا «انگیزه» عمل را تشکیل می دهد و عمل صالح یا حَسَن که به کننده آن « محسن»[8] گفته می شود ، حسن فعلی عمل را تشکیل می دهد.  

 

 

به تعبیر کلام نورانی الهی ، هر کس که از دو ویژگی ایمان و عمل صالح بصورت توأمان بهره مند باشد ، صلاحیت ورود به دایره نعم بهشتی پروردگار را خواهد داشت و این مطلبی است که در جای جای کلام وحی تکرار شده است[9].

عمل صالح بدون ایمان نمی تواند به انسان قدرت پرواز به ملکوت را عطا کند و ایمان بدون عمل نیز ادعایی بیش نخواهد بود.  

 

قرآن کریم ، عمل نیک آن دسته از مردم را که با ایمان به خدا و دین الهی همراه نبوده است ، در جایی به گرد و غبار پراکنده در هوا[10] و در جای دیگری به خاکستری که گرفتار تند باد می شود[11] و در آیه ای دیگر به سراب[12] ، تشبیه فرموده است.  

البته یادمان باشد که منظور از ایمان در اینجا ، ایمان بر اساس اراده و انتخاب خود انسان است و نه ایمان تقلیدی و کورکورانه و نیز مراد از کفر در مقابل آن ، کفر از سر جحد و از روی عناد یعنی کتمان حقیقت ، علیرغم علم به حقانیت آنست و کفر از روی جهل و نشناختن حقیقت ، علی رغم سلامت فطرت انسانی ، مستوجب عقاب و مجازات الهی نمی باشد.[13] 



[1] - بقره - 111

[2] - بقره- 135

[3] - بقره- 120

[4] - بقره- 111

[5] - نساء- 123

[6] - بقره- 113

[7] - بقره- 112

[8] - بقره-112

[9] - بقره- 62 و 59 ، کهف-110 ، نساء 125-123 و ...

[10] - فرقان- 23

[11] - ابراهیم- 18

[12] - نور- 39

[13] - مراجعه شود به: کتاب عدل الهی استاد شهید مرتضی مطهری ، فصل آخر

نماز عشق

 

 

نماز عشق 

 

 

ماه رمضان آمد و ما بر سر خوانیم

                 ای کاش که از قافله عشق نمانیم  

 

ای کاش که پایان همین ماه ، نمازی

                با مهدی زهرا چو شود عید بخوانیم   

 

 

اللهم عجّل لولیّک الفرج .... 

 

ابر کرم

  

ابر کرم..  

 

سرچشمه عالم یقین است ، حسن

                      ابر کرم و بهار دین است ، حسن  

 

پرسید یکی ز حُسن و آندم بشنید

             ذکر همه قدسیان چنین است: حسن!