روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

شب چراغ

 

  

شب چراغ  

 

فتنه شناسى از دیدگاه قرآن کریم و نهج البلاغه 

  

حوادث اخیر جامعه ، بویژه در هفته های نخستین پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ، چنان فضای جامعه را غبارآلود و مبهم ساخته بود که برای بسیاری از مردم ، تشخیص و درک صحیح حق و باطل مشکل می نمود و اگر نبود بیانات روشنگرانه رهبری فرزانه انقلاب ، جریان فتنه و نفاق ، شاید به بخشی از مطامع باطل خویش دست یافته بود.  نوشتار زیر ، به مروری هرچند اجمالی و مختصر از فتنه شناسی به روایت قرآن کریم و نهج البلاغه پرداخته است:   

 

 

تعریف فتنه      

   

'فـتـنـه'، مـصـدر عـربـى از مـاده فـَتـَن اسـت و در لغـت به معناى 'در آتش انداختن' و 'گـداخـتـن سـیـم و زر' جـهـت آزمـایـش و جـدا سـاخـتـن مـواد خـالص آن از نـاخـالصى هاست[1].

در قرآن کریم ، فتنه به معانى امتحان و آزمایش (عنکبوت-2) ، فریب ونیرنگ (اعراف-27) ، بلا و عذاب (ذاریات-14) ، گمراهی (مائده-41) ، شرک و بت پرستی (بقره- 191)  و... استعمال شده است. بنظر می رسد همه این معانی به ریشه اصلی کلمه فتنه که همان " آزمایش " و جدا شدن سره از ناسره می باشد ، باز می گردد. در واقع ، فتنه فراهم شدن شرایطی است برای فرد یا جامعه تا درجه خلوص ایمان آنها مورد آزمون قرار گیرد ؛ امری که سنّت الهی برای همه مردم مقدّر فرموده است و هیچ کس را از آن گریزی نیست: 

أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یُفتنون         عنکبوت-2

 

 

در فرهنگ سیاسى اجتماعى اسلام ، اصطلاح 'فتنه' به یکسرى پدیده هاى اجتماعى سیاسى گفته می شود که فضای جامعه اسلامى را متلاطم و غبارآلود نموده و تشخیص حق و باطل را برای عوام جامعه و حتی برخی خواص کم بصیرت با مشکل روبرو می سازد.  

 

فـتـنه گران، به خوبى مى دانند که اگر حق به طور واضح مطرح گردد، راهى براى نفوذ آنان در جامعه باقى نمى ماند و اگر باطل به صورت عریان عرضه شود، هیچ کس در پـى آن نـمـى رود؛ از ایـن رو هـمـواره بـر تـن بـاطـل، لبـاس حـق مـى پـوشـانـنـد و تـشـخـیـص حـق از بـاطـل را بـر مـردم مـشـتـبـه مـى سـازنـد تـا از طـریـق حـق جـلوه دادن باطل، مردم را اغفال و به دنبال خود بکشانند (بقره-42 ، آل عمران-71) .

ادامه مطلب ...

کیمیای محبت

 

 

کیمیای محبت

 

 

قرن هاست که با فرارسیدن ایام محرم و صفر ، عَلَم عزای سید الشهدا (ع) و اصحاب گرانقدرش در جوامع شیعی برپا می گردد و هزاران دل عاشق در سوگ مولا و امام خویش ، اشک ماتم می ریزند و بر سر و سینه می کوبند. ریشه این اندوه سنگین که از ورای قرن ها هنوز شعله آن ، دل شیعیان را به آتش می کشد ، رشته محبّتی است که آنها را به اهل البیت (ع) متصل ساخته است. اینکه جنس این محبّت از چیست و چه ملزوماتی دارد؟! شرایط وصول به آن کدام است؟! خاصیتش چیست؟!نشانه های محبّت حقیقی و وجوه افتراق آن از محبت های دروغین و ادعایی کدام است؟! همه اینها سؤالاتی است که در نوشتار زیر با استفاده از قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) قصد پاسخگویی به آن را داریم.  

   

محبّت ، یعنی دوست داشتن یک موجود صاحب جمال صاحب کمال. یعنی باید اول کمالی و جمالی باشد تا دل در گرو محبت آن قرار گیرد. از این تعریف معلوم می شود که شرط ایجاد محبّت ، شناخت و معرفت نسبت به ویژگی های محبوب است. یعنی تا شناخت نسبت به ویژگی های کمالیه محبوب حاصل نگردد ، نور محبّت در دل محبّ تابیده نمی شود. سرّ اینکه در روایات اهل بیت (ع) ، مکرراّ بر اهمیت معرفت نفس و خود شناسی بعنوان نافع ترین معارف یاد شده است نیز همین است[1]. چرا که شناخت کامل ترین مخلوقات که انسان است ما را به عظمت کمال و جمال خالق بزرگ این مخلوق خارق العاده واقف و آشنا می گرداند و همین معرفت ، ما را به محبّت محبوب حقیقی سوق می دهد. 

ادامه مطلب ...

چشمه سار غدیر

 

چشمه سار غدیر .....   

  

 

کاروان حجّاج ، آرام اما خسته در راه بازگشت است و پیامیر خاتم (ص) ، بهترین خلق ، قافله سالار این کاروان.

سال ، سال دهم هجرت است و این آخرین حج رسول خدا (ص).   

 

کاروان در راه است و رسول خدا در اندیشه این قافله که پس از او بی راهبر می ماند و مگر نه که او رحمةٌ للعالمین است و اندوه ضلالت امت را تاب ندارد و مگر نه که مخاطب "لعلّک باخعٌ نفسک"[1] جان شیرین پیامبر است؟!.....

طولی نمی کشد که بار جانسوز این اندوه با رایحه پرطراوت آوای ملکوتی وحی به سکینه و آرامشی وصف ناپذیر مبدّل می گردد.  

 

جبرئیل ، این امین خداوند ، پیام الهی را ابلاغ می کند:

یا ایّهاالرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک.....[2]

  

اینک پیامبر (ص) ، آماده ابلاغ وحی است.........

کاروان همچنان به پیش می رود و گرمای سوزان و هوای تفتیده حجاز ، طاقت از کاروانیان ربوده است. 

 

اینجا غدیر خُم است. برکه آبی در دل تفتیده شوره زار کویر ، تا شاید عطش از مسافران حجاز برگیرد و چه کسی باور دارد که غدیر ، چشمه ای خواهد شد که عطش تشنگان همیشه تاریخ را به زمزم ولایت فرو می نشاند.

و در این میان ، ناگهان رسول خدا (ص) فرمان توقف می دهد.  

 

خیل حجّاج که شمارشان از صد هزار افزون است به آهنگ قراولان ، از فرمان پیامبر رحمت آگاه می شوند و همگی متعجب از این توقف نابهنگام که: چه رخداد مهمی در شُرُف وقوع است که پیامبر خاتم را به چنین فرمایشی مأمور کرده است؟!.......  

طولی نمی کشد که به فرمان رسول خدا (ص) ، منبری آماده می شود. آخرین فرستاده خدا (ص) به بالای منبر می رود.  

 

اینک ، قلب ها در طپش و جان ها متلاطم از انتظار شنیدن کلام بهترین خلق خدایند. 

 

 

لب های پیامبر به ثنا و حمد الهی گشوده می گردد و آنگاه سخنی می گوید که از هُرم آن ، ضجّه کاروانیان بلند می شود و فریاد گریه و فغانشان ، صحرای تفتیده حجاز را پر می کند.   

 

چه کسی را توان شنیدن است که بهترین برگزیده خداوند ، از ساعات آخر عمر خویش خبر می دهد؟!

و مگر فراق پیامبر شدنی است و دوری از جان عزیزش را مگر نهال نورسته اسلام تاب می آورد؟! 

 

رسول خدا (ص) انبوه جماعت حاضر را به یگانگی خداوند و رسالت خویش به شهادت می گیرد و آنگاه زبان به سخن می گشاید که:

انّی تارکٌ فیکم الثّقلین ، کتاب الله و عترتی.....[3]

و پس از آن شرط نجات و رهایی امت را در توسل و تمسّک به این دو گوهر گرانمایه ، یعنی قرآن و اهل بیت (ع) بر می شمرد.  

 

لختی سکوت ، همه جا را فرا می گیرد و آنگاه پیامبر (ص) ، دست برادر و عزیزترین کس خود یعنی علی ابن ابیطالب (ع) را بلند می کند و فریاد ولایت سر می دهد که:

من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه.........[4]   

 

و اینچنین ولایت علی مرتضی را به مسلمانان ابلاغ می کند.

اینک رسول خدا (ص) را آرامشی عجیب فرا گرفته است ؛ چرا که پس از بیست و سه سال تحمّل رنج و سختی رسالت ، اکنون با ابلاغ این پیام ، رسالت خویش را به پایان رسانده[5] و خود را آماده دیدار محبوب کرده است.......

کاروان اینک به راه افتاده اما دل های کاروانیان ، همچنان در غدیر و در اندیشه کلام دلنشین پیامبر (ص) باقی مانده است.  

 

 

آری.... کاروان همچنان در راه است و راهی به وسعت قرن ها و به گستردگی تاریخ پیموده است. اما قافله دل های عاشق ولایت در دو راهی غدیر از خیل ناکسان و منافقان جدا گشت تا راه خود را از بیت الاحزان فاطمه (س) و نینوای حسین (ع) بگزیند ؛ تا در اسارت با سجّاد و زینب (ع) و در زندان با موسی ابن جعفر (ع) هم آوا و هم ناله شود ، در خراسان و عراق به عشق ولایت بسوزد و در انتظار ظهور مهدی موعود (عج) راه بسوی سعادت ابدی بپیماید. 

 

کاروان عشق در راه است ، با طوق ولایت برگردن و راهی بس طولانی در پیش ، که تا ظهر ظهور و رسیدن به رکاب مهدی موعود (عج) به طول می انجامد.

از خداوند بخواه تا در این کاروان ، قافله سالارمان باشد.  

   

اللهمّ أرنی الطّلعة الّرشیدة والغُرّة الحمیدة........ 

 

  

 

ذی الحجّه 1417 (اردیبهشت 1375)

بازنویسی: ذی الحجّه 1430



[1] - شعرا- 3

[2] - مائده- 67

[3] - این حدیث متواتر را بسیاری از بزرگان اهل سنت از جمله: امام احمد حنبل(به نقل از زید ابن ثابت و ابوسعید خدری) ، ترمذی (به نقل از زید بن ارقم ) ، نسائی (به نقل از جابر) و دیگران به اشکال مختلف نقل کرده اند.

[4] - محقق بزرگ علامه امینی (ره) ، حدیث غدیر را از 110 نفر از صحابه رسول خدا (ص) و 84 نفر از تابعین و 360 نفر از دانشمندان و مؤلفین معروف اسلامی با اسناد و مدارک زنده نقل فرموده است.

[5] - مائده- 3