روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

شبی نورانی

 

 

شبی نورانی  

 

 

امشب ، سالگشت لیلة المبیت است. شبی نورانی که امیر مؤمنان علی (ع) ، به امر پیامبر (ص) و خواست و اراده خداوند ، برای نجات پیامبر رحمت از توطئه مشرکان ، جان گرامی خویش را در معرض تیغ های آخته دشمنان اسلام قرار داد و زمینه ساز هجرت تاریخی پیامبر اسلام (ص) گردید. اگر حتی از میان هزاران فضیلت مولا علی (ع) ، همین یک فضیلت برای ایشان به ثبت رسیده باشد کافی است تا برتری بی قید و شرط ایشان را بر غاصبین خلافت به نمایش بگذارد.   

 

ماموران قریش، در حالى که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه‏اى بودند که همگى به خانه وحى یورش آورند وخون پیامبر را که در بسترش آرمیده است‏بریزند. آنان از شکاف در به خوابگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى‏نگریستند واز فرط فرح در پوست نمى‏گنجیدند وتصور مى‏کردند که به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على -علیه السلام، با قلبى مطمئن وخاطرى آرام، در خوابگاه پیامبر دراز کشیده بود، زیرا مى‏دانست که خداوند پیامبر عزیز خود رانجات داده است.  

 

دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند وسرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند وماموریت‏خود را انجام دهند. پرده‏هاى تیره شب به کنار رفت وصبح صادق سینه افق را شکافت. ماموران با شمشیرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه پیامبر هجوم آوردند واز اینکه در آستانه تحقق بزرگترین آرزوى خود بودند از شادى در پوست‏خود نمى‏گنجیدند، اما وقتى وارد خوابگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم شدند حضرت على -علیه السلام را به جاى پیامبر(ص) یافتند.خشم وتعجب سراپاى وجود آنان را فرا گرفت. 

 رو به حضرت على کردند وپرسیدند محمد کجاست؟! فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من مى‏خواهید؟ در این موقع، از فرط عصبانیت‏به سوى حضرت على -علیه السلام حمله بردند واو را به سوى مسجد الحرام کشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند ودر حالى که خشم گلوى آنان را مى‏فشرد تصمیم گرفتند که از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را کشف کنند.[1] 

 

قرآن مجید براى اینکه این فداکارى بى نظیر در تمام قرون واعصار جاودان بماند، در طى آیه‏اى جانبازى حضرت على -علیه السلام را مى‏ستاید واو را از کسانى مى‏داند که جان به کف در راه کسب رضاى خدا مى‏شتابند:  

 

 

ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد . (بقره:207) 

 

 

بسیارى از مفسران شان نزول آیه‏اخیر را حادثه «لیلة المبیت‏» مى‏دانندوبر آنند که آیه به همین مناسبت در باره حضرت على(ع) نازل شده است. [2] 

  

دانشمندان سنى وشیعه نقل کرده‏اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، جبرئیل ومیکائیل، خطاب کرد که: اگر من براى یکى از شما مرگ وبراى دیگرى حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد وزندگى را به دیگرى واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد ودر راه دیگرى فداکارى کند.سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید وببینید که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است; پس جان على را از شر دشمن حفظ کنید.[3]  

 

مرحوم سید بن طاووس در باره فداکارى حضرت على -علیه السلام تحلیل جالبى دارد وآن را به فداکارى اسماعیل وتسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برترى ایثار حضرت على -علیه السلام را اثبات کرده است.[4] 

 

این در حالی است که همزمان رسول گرامی اسلام ، حضرت محمد مصطفی (ص) با همراه مشهور خویش که بعداً اولین غاصب خلافت در اسلام گردید ، هجرت تاریخی خویش را از مکه به مدینه آغاز نمود و برای در امان ماندن از فتنه مشرکین ، بامر و اراده خداوند در غار ثور پناه گرفت. 

 

 ترس و اضطراب ، همراه ناخلف ایشان را فرا گرفته بود ، بنحوی که حتی  آرامش و سکینه الهی نیز تنها آرامش بخش قلب مقدس پیامبر (ص) بود و نتوانست از اضطراب ابوبکر بکاهد. به آیه 40 سوره توبه که بنا به نقل شیعه و سنی در همین رابطه نازل شده است توجه نمایید: 

  

إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَکَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ  

 

ضمایرمتصل به سکینه و تأیید الهی همگی مفرد بوده و به وجود مقدس رسول خدا (ص) بر می گردد و این در حالی است که اهل سنّت ، تنها عبارت "انّ الله معنا" را دلیل فضیلت ابوبکر در این آیه می دانند. این در حالی است که خداوند همراه همه بندگان مؤمن خویش است ، مادامی که از مدار ایمان خارج نشده باشند و قطعاً این عبارت فضیلت خاصی را برای کسی ثابت نمی کند!    

 

برای مطالعه بیشتر در این زمینه از اینجا بخوانید. 

 

 

 

اللهمّ اجعل عاقبة أمرنا خیراً .... 

 



[1] - تاریخ طبرى، ج‏2، ص‏97.

[2] - مدارک نزول آیه را در باره على -علیه السلام سید بحرینى در تفسیر برهان (ج‏1، ص‏206 -207) ومرحوم بلاغى در تفسیر آلاء الرحمان (ج‏1، ص 184- 185) نقل کرده‏اند. شارح معروف نهج البلاغه، ابن ابى الحدید،مى گوید:مفسران نزول آیه را در حق‏على نقل کرده‏اند.(ر.ک. ج‏13، ص 262).

[3] - بحار الانوار، ج‏19، ص‏39، به نقل از احیاء العلوم غزالى.

[4] - ر.ک.اقبال، ص‏593; بحار الانوار، ج‏19، ص 98.

مهر رضا

 

مهر رضا ....  

 

 

 

ز مهر رضا (ع) تا دل آکنده شد    

 

                  ز باران عشقش دلم زنده شد 

  

 

 

 

به طوف حرم ، مرغ دل پر کشید  

 

                      شمیم ولایش پراکنده شد 

  

 

 

صلّی الله علیک یا مولای یا ابالحسن یا علّی ابن موسی الرّضا المرتضی.... 

حماسه ای دگر...

  

حماسه ای دگر.... 

  

 

ای دوست بیا دوباره اعجاز کنیم 

 

آهنگ حماسه ای دگر ساز کنیم 

 

 

 

فردا که دوباره گاه همراهی ماست 

 

خون در دل خصم خُدعه پرداز کنیم 

 

 

 

وعده ما ، فردا در راهپیمایی پرشور و با شکوه 22 بهمن

آزمونی بنام انتظار

 

 

آزمونی بنام انتظار  

 

 

در روایات شیعه و سنّی آمده است که آنچه قوم یهود را از سرزمین و موطن اصلیشان که ظاهراً منطقه آباد شام و اطراف مدیترانه بوده است به سمت وادی خشک و بی آب و علف حجاز کوچانید ، جذبه وصال رسول خاتم صلی الله علیه و آله  و عشق پیوستن به یاران پیامبر موعود آخرالزمان بوده است.  

 

 در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است[1] که یهودیان ، کوه به کوه و بیابان به بیابان در پی یافتن سرزمینی که نشانه های آن را در تورات دیده بودند و انتظار ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را در آنجا توقع داشتند ، به حجاز و منطقه یثرب رسیدند و در آبادی های کوچک اطراف آن مسکن گزیدند. 

 

یهودیان در مقایسه با اعراب جاهل و بدوی و بت پرست حجاز پیش از اسلام ، مردمی با فرهنگ و اندیشمند بودند و همین موضوع سبب گردید تا در کار تجارت و کشاورزی بر اعراب پیشی گیرند و ثروت و مال و منالی برای خویش به هم بزنند. موضوعی که طمع قبائل وحشی و جاهل حجاز را هر از چند گاهی بر می انگیخت و آنها را به غارت و چپاول اموال یهودیان وا می داشت.

 

یهودیان امّا در برابر این رفتار خشونت بار اعراب جاهلی ، ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را در آینده ای نزدیک وعده می دادند و نصرت و پیروزی خویش را بر اعراب جاهل و بت پرست ، به مدد رهبری و زعامت منجی آخرالزمان انتظار می کشیدند.   

 

سال ها گذشت و وعده تورات محقّق شد و آخرین فرستاده الهی در مکّه و در نزدیکی قراء یهود به پیامبری مبعوث گشت و دعوت خویش را علنی ساخت.

آوازه این پیامبر تازه به یثرب رسید و اعراب جاهل و مشرک خسته از جنگ و خونریزیِ آنجا را مجذوب معارف بلند خویش ساخت. اوس و خزرج ، دو قبیله بزرگ ساکن در یثرب در عقبه با رسول خدا صلی الله علیه و آله  پیمان وفاداری و ایمان بستند و مسلمان شدند. آنها از اینکه  پس از قرن ها فساد و خونریزی و جهالت ، پیامبر و منجی موعود را یافته و در کنار او به ساحل آرامش رسیده بودند به خود مباهات می کردند.   

 

اکنون نوبت یهود بود تا پس از قرن ها انتظار ، مسیحای موعود خویش را در میان گیرد و به یاریش بشتابد تا وعده های تورات و انجیل محقق گردد.امّا چه شد؟! .... در برابر بُهت و حیرت اعراب تازه مسلمان که قرن ها بشارت آمدن منجی آخرالزمان را از زبان یهود شنیده بودند ، یهودیان اهل کتاب نه تنها به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان نیاوردند بلکه به سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمانان بدل گشتند.[2]   

 

قرآن کریم علل مختلفی را برای این اعراض و جَحد لجوجانه[3] یهود در برابر ایمان به رسول خدا و حقّانیّت دعوت ایشان بیان فرموده که مهمترین آنها حسد[4] ، دنیا طلبی و حرص بیش از حد آنها بویژه رهبران و علمای یهود به مقام و موقعیت های دنیاییشان بوده است.[5]  

 

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که همه آن ابتلائات و امتحاناتی که خداوند از یهودیان بنی اسرائیل گرفت ، از امّت پیامبر خویش نیز خواهد گرفت و البته ایمان و یا عدم ایمان به دعوت اسلام از بزرگترین و مهمترین این ابتلائات بود که اکثریت قریب به اتفاق آنها در این آزمون الهی سرافکنده و مردود شدند.  

 

اکنون ای برادر!....حال که نشانه های ظهور منجی موعود آشکار شده است ، آیا ما را آمادگی قبولی در چنین امتحانی فراهم است.....؟!!

 
 


[1] - تفسیر شریف المیزان ، ذیل آیه 89 سوره مبارکه بقره

[2] - مائده- 82

[3] - بقره-89

[4] -بقره- 109

[5] - بقره -96

ای نایب امام

 

ای نایب امام ... !  

 

 

آقای من سلام ، تنت خالی از گزند

عمرت چو آفتاب به ظُهر زمین ، بلند 

 

ای مقتدای من ، ملال از دلت به دور

جانم فدای تو ای بهترین ، بخند 

 

ای کوکب هدایت شب های بی فروغ

ای شِکّرین کلام تو ما را همیشه پند 

 

بدخواه کینه ورز تو در حشر ، سر به زیر

خوبان دل سپرده به مِهر تو سربلند 

 

دونان فتنه گر ، چو غباری به پیش باد

در آسمان روشن تدبیر تو گُمند 

 

مردان با بصیرت آئینه دل ، عزیز!

سر در رکاب تو ای نازنین نهند 

 

آقا! اشارتی ز تو تا خصم بر کَنیم

راه خسان به دست اباالفضلیَت ببند 

 

تا صبح جمعه موعود منتظَر

ای نایب امام! بود دولتت بلند 

 

 

 

اللهمّ أرنی الطّلعة الّرشیدة .....