روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

طلوع عشق

 

طلوع عشق 

 

 

 

دوباره جمعه بی تو... چقدر دلگیر است!

و مرغ سینه ام آقا از این قفس سیر است 

 

بدون روی تو حتّی در این حوالی عشق

عبور ثانیه ها هم ببین... نفس گیر است 

 

و ذکر دائم هر عاشقی در این عالم

به اقتدای نمازت حبیب!... تکبیر است 

 

مه جمال تو را گر چه ابر پوشانده است

به هر کرانه ز ماهت ، هزار تصویر است 

 

بگیر دست دلم را ببر به پهلویت

ببین که پای دلم هم اسیر زنجیر است 

 

بدون عشق تو آقا! دلم بیابانیست

و بی بهار وصالت جوانه هم پیر است


شب فراق تو تا کی؟!...دوازده قرن است

که شیعیان تو را انتظار ، تقدیر است


تو آفتاب جهانی ، فدای نام تو جانم

بس است شام تباهی ، طلوع کن ... دیر است


 

 

 

 اللهمّ عجّل لولیّک الفرج.....