روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

طلوع عشق

 

طلوع عشق 

 

 

 

دوباره جمعه بی تو... چقدر دلگیر است!

و مرغ سینه ام آقا از این قفس سیر است 

 

بدون روی تو حتّی در این حوالی عشق

عبور ثانیه ها هم ببین... نفس گیر است 

 

و ذکر دائم هر عاشقی در این عالم

به اقتدای نمازت حبیب!... تکبیر است 

 

مه جمال تو را گر چه ابر پوشانده است

به هر کرانه ز ماهت ، هزار تصویر است 

 

بگیر دست دلم را ببر به پهلویت

ببین که پای دلم هم اسیر زنجیر است 

 

بدون عشق تو آقا! دلم بیابانیست

و بی بهار وصالت جوانه هم پیر است


شب فراق تو تا کی؟!...دوازده قرن است

که شیعیان تو را انتظار ، تقدیر است


تو آفتاب جهانی ، فدای نام تو جانم

بس است شام تباهی ، طلوع کن ... دیر است


 

 

 

 اللهمّ عجّل لولیّک الفرج.....

نظرات 6 + ارسال نظر
آشنا جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ق.ظ

بر شانه های ضریحت ، تا میگذارم سرم را

انگار می گیری از من ، غوغای دور و برم را


حرفی ندارم به جز اشک ، نه حاجتی نه دعایی

دست شما می سپارم ، این چشم های ترم را ....



زیارت قبول ، التماس دعا

نجم الثاقب پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام
زیارت قبول.
توی این آخرین روزا و شبای ماه شعبان التماس دعا
موید باشید.

علیرضا جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ق.ظ http://koudaki.blogfa.com/

خیلی زیبا بود بابای گلم.

پسرت علیرضا

نجم الثاقب جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ

کلاس اول خواندیم:
آن مرد در باران آمد.
اکنون فهمیدیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد...
اللهم عجل لولیک الفرج . التماس دعا

saeed یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.irastalia.blogfa.com

ماشاالله

اخوی سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد