روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

بهار جهان

 

بهار جهان

 

 

زره رسیده بهار و گه غزلخوانیست

و باز فصل گل و باده و طربرانیست 

 

بدون روی تو اما تو ای تمامی عشق!

ورای خنده هر غنچه ، بغض پنهانیست 

 

و آسمان دو چشمم در انتظار وصال

به راه آمدنت ای حبیب!  بارانیست 

 

سحر نمی شود آقا! مگر سیاهی شب؟!

که اینچنین شب سرد فراق ، طولانیست 

 

و سهم شیعه ز یلدای هجرتان ، آقا!

هماره خون دل است و غم و پریشانیست 

 

خروش منتظران تو از کران به کران

ببین که پهنه دریای عشق طوفانیست 

 

ز خاک کوی تو آقا ، بهار می روید

هزار کنگره در مقدمت چراغانیست 

 

تمام حجم زمین را خزان غم پر کرد

بیا بهار جهان ، نوبت مسلمانیست.... 

 

 

 

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج....


نظرات 1 + ارسال نظر
abtahi سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ب.ظ

خوش به حال سال 91 که ماه دوازدهم خود را دید و عمرش به سر رسید. میترسم عمر من بی لیاقت تمام شود و ماه دوازدهمم را نبینم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد