روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

روایت عشق

سروده ها و دل نوشته های مهرداد زینلیان

بانوی باران

 

 

تقدیم به چادر خاکی مادر مظلومیت ، حضرت صدیقه کبری ، فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

بانوی باران 

 

از آن زمان که به غربت نهان شدی بانو!

چراغ روشن اهل جهان شدی بانو! 

 

تویی طراوت باران و روح آئینه

شفای قلب و تسلّای جان شدی بانو! 

 

قد خمیده سرو تو عشق را افراشت

ستون محکم این آسمان شدی بانو! 

 

به پیش چشم تو دستان عشق را بستند

فدای راه ولایت از آن شدی بانو! 

 

ز یمن بارش چشم تو آسمان گل کرد

نگاه روشن صاحب دلان شدی بانو! 

 

شبی که مهر رُخت در بقیع پنهان شد

فروغ روشن صبح زمان شدی بانو! 

 

به رشته های پر از خاک چادرت سوگند!

که دستگیر دل زارمان شدی بانو! 

 

کجاست مهدی من؟! ... پشت در خودت گفتی

همان دمی که فدای اذان شدی بانو! 

 

دعا بکن که بیاید .... هنوز منتظریم

از آن زمان که به غربت نهان شدی بانو!