عصر روز واقعه بر خاک سرخ کربلا
هر طرف افتاده ابدان شهیدان خدا
دیده گریان شد مَلَک ، دریای خون چشم فلک
آسمان گلکون شد و خورشید خونبارش دوتا
ماتم خوبان فکنده لرزه بر ارض و سما
خیمه ها در آتش کین ، رد گل ها بر زمین
ماه و خورشید و ستاره ، جلوه گر بر نیزه ها
پای طفلان و عَسَس ، صحرای غم پر خار و خس
آتشی افتاده بر دامان ناموس خدا
ماه در بند اسیری ، داغ و زینب ، گرد پیری
می رود بر ناقه عریان ، صفیّ اصفیا
کودکانی ماه پاره ، گوشِ خونین ، گوشواره
بسته دشمن راه چاره بر حریم مصطفی
گَرد غم بر خاکیان ، افکنده اندوه جهان
تا قیامت بر تن افلاکیان ، رخت عزا
زینب و کوه صبوری ، زخم هجران، داغ دوری
می رسد از آسمان بر اهل عالم این ندا
صبح نزدیک است ، پایان می رسد شام فراق
با ظهور حجت حق ، طالب خون خدا
عصر عاشورای 1435