ماه هفتم
ساقی بده یک پیاله از خُم
در شام طُلوع ماه هفتم
شاید که دوباره مرغ جانم
در وادی عشق او شود گم
از پرتو مهر پرفروغش
روشن شده شام تار مردم
از قوّت عزم باشکوهش
دریای حماسه در تلاطم
یک نیمه ز ماه او به مشهد
نیم دگرش دمیده در قم
رخشان به سپهر پاک این خاک
از دامن او سحاب انجم
در بند حصار شب چو مهتاب
در چنگ شغال بی ترحّم
خورشید جهان فروز رویش
کی تیره شود ز نیش کژدم
مقتول حسد دوباره هابیل
باز آدم و امتحان و گندم
دل ، مژده که می دمد به زودی
خورشید ز مشرق تبسّم
سلام آقای دکتر
بسیار لذت بردم ار شعرتون. بعد مدت ها یه پست جدید گذاشتم تشریف بیارین بخونین امیدوارم لذت ببرین