به خاک پای مولای منتظران أرواحنا لتراب مقدمه الفداء
نوبت بهار ....
تا مه جمال تو ، محو در غبار شد
عمر عاشقان همه ، نذر انتظار شد
سال ها و قرن ها ، بی فروغ روی تو
آسمان زندگی ، تیره گشت و تار شد
قلب عاشقان تو ، شرحه شرحه از فراق
گلسِتان باغ دل ، خشک و شوره زار شد
لاله های صف به صف ، غرق خون به کوی تو
سروهای سرفراز ، در رهت به دار شد
بی تو آسمان دل ، سرد و بی ستاره ماند
چشم های عاشقی ، از غم تو تار شد
فصل های عمر ما ، جمله در خزان گذشت
مهربان من بیا ، نوبت بهار شد
اللهمّ عجّل لولیّک الفرج......
خنده صبح ....
دلم می خواست در سالروز انتخاب شایسته حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه به مقام ولایت و امامت امت و نیابت عام حضرت ولی عصر أرواحنا لتراب مقدمه الفداء ، مطلبی بنگارم که به دلیل برخی اشتغالات توفیق حاصل نشد. اکنون غزل زیر را که از استاد فرهیخته ، جناب آقای دکتر حدّاد عادل در وصف آن عزیز سروده شده است ، تیمّناً در اینجا می آورم:
ای دو چشمانت ، چراغ شام یلدای همه
آفتاب صورتت ، خورشید فردای همه
ای دل دریایی ات ، کشتی نشینان را امید
وی نگاه روشنت ، فانوس دریای همه
ای بیان دلنشینت ، بارش باران نور
وی کلام آتشینت ، آتش نای همه
خنده های گاه گاهت ، خنده ی خورشید صبح
شعله ی لرزان آهت ، شمع شب های همه
قامت نخل بلندت ، گلشن آزادگی!
سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه
گر کسی از من نشانی از تو جوید ، گویمش:
خانه ای در کوچه باغ دل ، پذیرای همه
لاله زار عشق ، یکدم بی گل رویت مباد
ای گل رویت ، بهار عالم آرای همه
سرّ آفرینش
روزی که به عرش ، بانگ لولاک زدند
تقدیر به آفرینش خاک زدند
جز فاطمه (س) سرّ دیگری فاش نشد
زان نام ، صفیر خَلق افلاک زدند