مناجات با امام زمان (عج) (3)
خورشید مهربان ، ز مشرق چشمم عبور کن
روشن ، شب سیاه زمین را ز نور کن
عمری به معصیت ، ز یاد تو غفلت نموده ایم
گاهی بهار جان! به قلب خسته ما هم خطور کن
از بحر معرفت ، دل ما کن تو جرعه نوش
رحمی تو از کرم به منتظران صبور کن
این خیمه را که در غم مادر بپا شده است
آکنده از شمیم دلکش عطر حضور کن
آقا بیا و قابلمان دان و لحظه ای
در جمع نوکران روضه مادر تو شور کن
دارد طنین هنوز ، ناله ی مادر ز پشت در
آقای من بیا ، بخاطر مادر ظهور کن