مهر رضا ....
ز مهر رضا (ع) تا دل آکنده شد
ز باران عشقش دلم زنده شد
به طوف حرم ، مرغ دل پر کشید
شمیم ولایش پراکنده شد
صلّی الله علیک یا مولای یا ابالحسن یا علّی ابن موسی الرّضا المرتضی....
حماسه ای دگر....
ای دوست بیا دوباره اعجاز کنیم
آهنگ حماسه ای دگر ساز کنیم
فردا که دوباره گاه همراهی ماست
خون در دل خصم خُدعه پرداز کنیم
وعده ما ، فردا در راهپیمایی پرشور و با شکوه 22 بهمن
آزمونی بنام انتظار
در روایات شیعه و سنّی آمده است که آنچه قوم یهود را از سرزمین و موطن اصلیشان که ظاهراً منطقه آباد شام و اطراف مدیترانه بوده است به سمت وادی خشک و بی آب و علف حجاز کوچانید ، جذبه وصال رسول خاتم صلی الله علیه و آله و عشق پیوستن به یاران پیامبر موعود آخرالزمان بوده است.
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است[1] که یهودیان ، کوه به کوه و بیابان به بیابان در پی یافتن سرزمینی که نشانه های آن را در تورات دیده بودند و انتظار ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را در آنجا توقع داشتند ، به حجاز و منطقه یثرب رسیدند و در آبادی های کوچک اطراف آن مسکن گزیدند.
یهودیان در مقایسه با اعراب جاهل و بدوی و بت پرست حجاز پیش از اسلام ، مردمی با فرهنگ و اندیشمند بودند و همین موضوع سبب گردید تا در کار تجارت و کشاورزی بر اعراب پیشی گیرند و ثروت و مال و منالی برای خویش به هم بزنند. موضوعی که طمع قبائل وحشی و جاهل حجاز را هر از چند گاهی بر می انگیخت و آنها را به غارت و چپاول اموال یهودیان وا می داشت.
یهودیان امّا در برابر این رفتار خشونت بار اعراب جاهلی ، ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را در آینده ای نزدیک وعده می دادند و نصرت و پیروزی خویش را بر اعراب جاهل و بت پرست ، به مدد رهبری و زعامت منجی آخرالزمان انتظار می کشیدند.
سال ها گذشت و وعده تورات محقّق شد و آخرین فرستاده الهی در مکّه و در نزدیکی قراء یهود به پیامبری مبعوث گشت و دعوت خویش را علنی ساخت.
آوازه این پیامبر تازه به یثرب رسید و اعراب جاهل و مشرک خسته از جنگ و خونریزیِ آنجا را مجذوب معارف بلند خویش ساخت. اوس و خزرج ، دو قبیله بزرگ ساکن در یثرب در عقبه با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان وفاداری و ایمان بستند و مسلمان شدند. آنها از اینکه پس از قرن ها فساد و خونریزی و جهالت ، پیامبر و منجی موعود را یافته و در کنار او به ساحل آرامش رسیده بودند به خود مباهات می کردند.
اکنون نوبت یهود بود تا پس از قرن ها انتظار ، مسیحای موعود خویش را در میان گیرد و به یاریش بشتابد تا وعده های تورات و انجیل محقق گردد.امّا چه شد؟! .... در برابر بُهت و حیرت اعراب تازه مسلمان که قرن ها بشارت آمدن منجی آخرالزمان را از زبان یهود شنیده بودند ، یهودیان اهل کتاب نه تنها به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان نیاوردند بلکه به سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمانان بدل گشتند.[2]
قرآن کریم علل مختلفی را برای این اعراض و جَحد لجوجانه[3] یهود در برابر ایمان به رسول خدا و حقّانیّت دعوت ایشان بیان فرموده که مهمترین آنها حسد[4] ، دنیا طلبی و حرص بیش از حد آنها بویژه رهبران و علمای یهود به مقام و موقعیت های دنیاییشان بوده است.[5]
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که همه آن ابتلائات و امتحاناتی که خداوند از یهودیان بنی اسرائیل گرفت ، از امّت پیامبر خویش نیز خواهد گرفت و البته ایمان و یا عدم ایمان به دعوت اسلام از بزرگترین و مهمترین این ابتلائات بود که اکثریت قریب به اتفاق آنها در این آزمون الهی سرافکنده و مردود شدند.
اکنون ای برادر!....حال که نشانه های ظهور منجی موعود آشکار شده است ، آیا ما را آمادگی قبولی در چنین امتحانی فراهم است.....؟!!
[1] - تفسیر شریف المیزان ، ذیل آیه 89 سوره مبارکه بقره
[2] - مائده- 82
[3] - بقره-89
[4] -بقره- 109
[5] - بقره -96
ای نایب امام ... !
آقای من سلام ، تنت خالی از گزند
عمرت چو آفتاب به ظُهر زمین ، بلند
ای مقتدای من ، ملال از دلت به دور
جانم فدای تو ای بهترین ، بخند
ای کوکب هدایت شب های بی فروغ
ای شِکّرین کلام تو ما را همیشه پند
بدخواه کینه ورز تو در حشر ، سر به زیر
خوبان دل سپرده به مِهر تو سربلند
دونان فتنه گر ، چو غباری به پیش باد
در آسمان روشن تدبیر تو گُمند
مردان با بصیرت آئینه دل ، عزیز!
سر در رکاب تو ای نازنین نهند
آقا! اشارتی ز تو تا خصم بر کَنیم
راه خسان به دست اباالفضلیَت ببند
تا صبح جمعه موعود منتظَر
ای نایب امام! بود دولتت بلند
اللهمّ أرنی الطّلعة الّرشیدة .....
تقدیم به خاک پای مهدی فاطمه أرواحنا لتراب مقدمه الفداء
روح بهار ....!
عمریست دل از هجر تو آرام ندارد
صید تو شده است و غم این دام ندارد
بی روی تو ای ماه ، ز سرچشمه خیرات
تا صبح طلوع تو جهان کام ندارد
کی صبح دمد از پس یلدای فراقت؟
گویی شب هجران تو اتمام ندارد
دل ، سائل حُبّ تو بود ماه مُنیرم!
از سوی تو جز حاجت اکرام ندارد
باران ولای تو بشوید اثر غیر
دلداده کویت ، غم ایّام ندارد
شک نیست که این قصّه طولانی غیبت
جز فصل خوش وصل تو فرجام ندارد
مست از می عشق تو دگر خوب تر از خوب!
دست از طلب ساقی این جام ندارد
کی می رسی از راه که بی روی تو عالَم
جز پوسته ای سُست ز اسلام ندارد
ای روح بهار و طَرَب و پاکی باران!
بازآی ، جهان بی تو سرانجام ندارد
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.....