باده صفا
امشب دلم از خدا شفا می خواهد
یک جرعه ز باده صفا می خواهد
در شام طلوع هشمین اختر عشق
توفیق زیارت رضا (ع) می خواهد
روح بهار
ای روح بهار و بوی باران
برگرد به این کویر بی جان
باشد که دوباره جان بگیرد
از لطف طراوتت بیابان....
اللهمّ عجّل لولیّک الفرج
طلوع عشق
دوباره جمعه بی تو... چقدر دلگیر است!
و مرغ سینه ام آقا از این قفس سیر است
بدون روی تو حتّی در این حوالی عشق
عبور ثانیه ها هم ببین... نفس گیر است
و ذکر دائم هر عاشقی در این عالم
به اقتدای نمازت حبیب!... تکبیر است
مه جمال تو را گر چه ابر پوشانده است
به هر کرانه ز ماهت ، هزار تصویر است
بگیر دست دلم را ببر به پهلویت
ببین که پای دلم هم اسیر زنجیر است
بدون عشق تو آقا! دلم بیابانیست
و بی بهار وصالت جوانه هم پیر است
شب فراق تو تا کی؟!...دوازده قرن است
که شیعیان تو را انتظار ، تقدیر است
تو آفتاب جهانی ، فدای نام تو جانم
بس است شام تباهی ، طلوع کن ... دیر است
اللهمّ عجّل لولیّک الفرج.....
عشق ناب
وقتی هُد هُد از سرزمین بلقیس و شرک مردمان آن برای حضرت سلیمان (ع) خبر آورد ، پیامبر خدا (ع) از اطرافیان و یاران خویش تخت بلقیس را طلب نمود.[1] و البته این درخواست او آزمونی بود برای اهل حقیقت از قومش تا فضیلتی از فضایل جانشین خویش را به آنها بنمایاند.
قرآن کریم می فرماید ، ابتدا دیوی از دیوان (اجنّه) داوطلب انتقال تخت بلقیس از سرزمین او (یمن) به پیشگاه سلیمان (ع) در فلسطین گردید تا پیش از برخاستن سلیمان (ع) از تختگاه خویش ، عرش بلقیس را در برابر او حاضر نماید.[2]
اما بنا به خواست و اراده الهی این مأموریت به عاصف بن برخیا ، وزیر و جانشین حضرت سلیمان (ع) داده شد تا قبل از چشم بر هم زدنی ، تخت بلقیس را در برابر سلیمان (ع) حاضر نماید و عظمت مقام و منزلت الهی او بر دیگران معلوم گردد.[3] قرآن کریم ، عاصف را به شخصی که بخشی از علم الکتاب را نزد خود داشت توصیف نموده است.[4]
این در حالی است که در جایی از قرآن کریم ، از کسی سخن به میان می آید که همه علم الکتاب را نزد خویش دارد.[5] علمای شیعه و سنی ، منظور و مقصود خداوند از این شخص را امیرمؤمنان علی علیه السلام می دانند.[6] امام باقر (ع) در تفسیر آیه 40 سوره مبارکه نمل می فرمایند: علم الکتاب ، هفتاد و سه بخش دارد که تنها یک بخش آن نزد عاصف بود. هفتاد و دو بخش از این علم نزد ماست و یک بخش نیز منحصراً نزد خداوند است.[7]
احمد (ص) ، همه شهر علم و باب است علی(ع)[8]
هم فاطمه (س) ساغر و شراب است علی (ع)
از جام حسن(ع) ، مست وصال است حسین(ع)
تفسیر بلند عشق ناب است ، علی(ع)
[1] - سوره نمل ، آیه 36
[2] -سوره نمل ، آیه 39
[3] - سوره نمل ، آیه 40
[4] - همان
[5] - سوره رعد ، آیه 43
[6] - تفسیر شریف المیزان ، ذیل آیه 43 سوره رعد
[7] - تفسیر شریف المیزان ، ذیل آیه 40 سوره نمل
[8] - أنا مدینة العلم و علیٌ بابها قال رسول الله (ص)
فیض حضور
آن ماه که هستی بود از فیض حضورش
سرمستی عشّاق ز صهبای طَهورش
کی می دمد از پرده ظلمانی غیبت؟
روشن کند این شام سیه فام ، ز نورش
گویند غبار قدمش ، روح بهار است
ای کاش بیفتد به دلم ، راه عبورش
کی می رسد آن لحظه که از جانب کعبه
بر گوش رسد صوت خوش نفخه صورش
عالَم ، همه جا محضر دُردانه زهراست
زنهار! که غفلت نشود سدّ ظهورش
دلخسته یلدای فراقم من و ای کاش
دل را بخرد ، نَفحه رحمانی طورش
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج .....